.* رویای آبی ..*

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥های غریبه !اینجا کسی هر روز نوار مغزیش را چک می کند کسی که نگران سایه های مشوش روی دیوار است کسی که می داند تا جنون ...دو قدم بیشتر فاصله نیست اینجا کسی است که دل به سکون دیوارهای همسایه داده است اینجا یک آشــــــــنا با شما حرف می زند .......♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جاذبه رو به زمین نیست آری من کسانی دیدم فارغ از هر کششی رفته اند تا بالا تا اوج آری جاذبه رو به خداست !!!!!!!!!!♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥زندگی یک قالی بزرگ است. هرهزار سال یکبار فرشته ها قالی جهان را در هفت آسمان می تکانند تا گرد و خاک هزارساله اش بریزد و...هربار با خود می گویند: این قالی ای نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است. با زمینه های سرخ خون و حاشیه های کبود معصیت و نقش برجسته های ستم.فرشته ها گریه میکنند و قالی آدم را می تکانند و با اندوه دوباره بر زمین پهنش میکنند.من می بافم، تو می بافی، همه می بافند...رنگ در رنگ و نقش در نقش و رج در رجمی بافیم و میگسترانیم، هرکه آمد طرحی زد و رنگی ریخت و نقشی بافت. آمیزه ای از زیبایی و نازیبایی. طرحی از گناه و صوابواینچنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد.گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند.طرح و نقشت نیز...وهزاران سال بعد، آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه ای از آن را تو بافته ایکاش گوشه ای را که سهم توست زیباتر ببافی .* رویای آبی ..*...ادامه مطلب

سال۹۹ .... اردیبهشت هم آمد .... تو از تبار اردیبهشت بودی ... به یادت افتادم .... مهربانم ...

سالهاست که نیستی ... اما حضورت در قلبم جاریست .... 

خاطرت همیشه جاودانه است ... 

 

.* رویای آبی ..*...

روز آمدن تو بود ....

چند سال گذشت ....

چند عمرگذشت ....

تونیامدی ....من رفتم .... 

بی تو ...

تنها.... و رها شده از تمام بودن ها .... 

کاش می آمدی .... 

آبی بر مزارم می پاشیدی ...

تا حضورت جوانه ای باشد برای قبر دلم ....

 

.* رویای آبی ..*...

کجا باید برم یه دنیا خاطرات تو رو یادم نیارهکجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بزارهچه کردم با خودم که مرگ و زندگی برام فرقی ندارهمحاله مثل من توو این حال بد کسی طاقت بیارهکجا باید برم که توو هر ثانیه ام تو رو اونجا نبینمکجا باید برم که بازم تا ابد به پای تو نشینمقرار بعد تو چه روزایی رو من توو تنهایی ببینمدیگه هر جا برم چه فرقی میکنه از عشق تو همینمجوونی .* رویای آبی ..*...ادامه مطلب

حسابی درگیر کار پایان نامه و آماده شدن برای دفاع از تزم هستم میشه گفت نیمی از روزم مشغولم نگرانم .....کارهای زیادی دارم که با شمارششون میدونم بار سنگینی بردوشمه امیدوارم این روزها به خوبی  سپری بشه کلاسهای تربیت درمانگر هم به نیمه رسیده و باید خودم روبرای آزمون ارزیابی آماده کنم دوره های مایندفولنس .* رویای آبی ..*...ادامه مطلب

.* رویای آبی ..*...

.* رویای آبی ..*...

آدمارو طبقه بندی نکنید ، هیچ امر مطلقی وجود نداره ،  

منشاء ها باطل و پوچ اند اگه پوچ ام نباشن اونارو فراموش کنید،  

به پدیدارها توجه کنید ، اتفاقات رو بررسی کنید و عینک خودخواهی و خودبرتر بینی رو بردارید ، 

نگاهتون رو ساده تر کنید آدما پیچیده نیستن این شمایید که پیچیده نگاه میکنید ....

.* رویای آبی ..*...

متراكم كردن لذّات زندگياستاد مصطفي ملكيان ما در زندگی عادی خود همواره در برآوردی عادی بیشتر ثانیه های زندگی مان را مملو از درد و رنج و الم درک می کنیم و اندکی از آن را همراه با لذت گذرانده ایم. از این رو نحله ها و مکاتب و یا ادیان و عرفان هایی بوده اند که آمده اند و دستورالعملی را پیشنهاد کرده اند تا با آن طرز سلوک زندگی خود را توام با لذت بیشتری طی کنیم. گاهی این نحله ها و مکاتب و ادیان و عرفان ها موفق شده اند تا حدودی با طرز عملی پیشنهادی خودشان لذت عادی را مرحله ای بیفزایند. در میان این عارفان و متفکران، سهم به سزای رگه تفکر لذت گرایی به اپیکور می رسد. ا .* رویای آبی ..*...ادامه مطلب

بعضي وقت ها بايد جنگيد و مُصر بود در بدست آوردن چيزهايي كه تعقلات ما را تشكيل ميدهند. ولي قبول كنيم خيلي چيزها براي ما نيستند، در قاموس طبيعت و سرنوشت جاي پايي در زندگي مان ندارند،حتي اگر سخت و عجيب دوستشان داشته باشيم. بنابراين عجيب با اين جمله فيلسوفان مكتب رواقي هم عقيده ام كه : 

 

اجازه بده برود.

.* رویای آبی ..*...